سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

می رسد نوبت خورشید شدن آهسته            سپـر غـربت خـورشیـد شدن آهسته

نقل هر صحبت خورشید شدن آهسته            قمر حضرت خـورشید شدن آهسته


زودتـر می رود آنکـس که مهـیـا باشد

مـرد آن است که با سـن کـم آقـا بـاشد

آسمان چشم به این واقعه حیران دارد            باز انگـار که دریا تب طوفان دارد

ماه در دست خود آیینه و قرآن دارد            پسر شیر جـمل عزم به میدان دارد

دل پـریـشان خـزان بود بـهـارش آمـد

قــسـم مــادر او بــود بـه کــارش آمـد

میرود تا جگرش را به تماشا بکشد            بین میدان هنرش را به تماشا بکشد

تب مستی سرش را به تماشا بکشد            باز رزم پـدرش را به تماشا بکـشد

قـصد کرده ست ببـیـنـنـد تجـلایش را

ضرب دست حسنی، قامت رعنایش را

خودش عمامه شد و جوشن او پیرهنش            انبیا پشت سرش لحظۀ عازم شدنش

گر گرفتند همه از شرر سوخـتـنش            دشت لرزید ز فریاد انا بن الحسنش

دل به شمشیر زد و لشگر شامی افتاد

حمله ای کرد وز آن خیل حرامی افتاد

هرچه جنگید عطش تاب و توانش را برد            سوخت، بارید عطش تاب و توانش را برد

باز لرزید عطش تاب و توانش را برد            ناگهان دید عطش تاب و توانش را برد

دید دور و بر مرکب همگان ریخته اند

دور تا دور تنش سنگ زنان ریخته اند

تیغ بر فـرق سرش زد و آخر افتاد            بی رمق بود ازین فاصله با سر افتاد

سعی می کرد نـیـفـتد ولی بدتر افتاد            عمه می گفت بخود جان برادر افتاد

به زمین خورد به دور تن او جمع شدند

گرگها برسر پـیـراهن او جـمـع شـدند

فرقش از تیغ عدو وا شده، ای وای حسن            کمرش از دو جهت تا شده، ای وای حسن

چقدر خوش قد و بالا شده، ای وای حسن            پهلویش پهلوی زهرا شده، ای وای حسن

عمو از سوز جگر داد زد آه ای پسرم

من چگونه بدنت را ببرم سوی حرم؟

دست زیـر بـدنت تا بـبـرم می ریزد            بدنت را که به هرجا ببرم می ریزد

مـطـمـئـنا پـسـرم را ببـرم می ریزد            نبـرم جـسـم تو را یا ببرم می ریزد

خـیـز قـاسـم که ببـیـنی چـقـدر تنـهـایم

وای از خـجـلت من پـیـش امـانـتـهـایم

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن تغییر داده شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد



دل پـریـشان خـزان بود بـهـارش آمـد          دستـخـط پـدرش بــود بـه کـارش آمـد



بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی جعل شده است



دل به شمشیر زد و ازرق شامی افتاد          حمله ای کرد وز آن خیل حرامی افتاد



بیت زیر به جهت انطباق بیشتر با اصل روایت و مستند نبودن سنگ باران شدن حضرت قاسم تغییر داده شد



آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد            بی رمق بود ازین فاصله با سر افتاد



موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ لذا بیت زیر به جهت انطباق با روایات معتبر تغییر داده شد؛جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه و یا در همین جا کلیک کنید.



بدنش معبر سم ها شده، ای وای حسن            کمرش از دو جهت تا شده، ای وای حسن